مبانی نظری و پیشینه پژوهش توانمندسازی (فصل دوم)
مبانی نظری و پیشینه پژوهش توانمندسازی (فصل دوم)
مبانی نظری و پیشینه پژوهش (فصل دوم پایان نامه ارشد) توانمندسازی در 20 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc |
![]() |
دسته بندی | پیشینه متغیر های روانشناسی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 34 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 20 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش (فصل دوم پایان نامه ارشد) توانمندسازی در 20 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همرا با منبع نویسی درون متنی فارسی و انگلیسی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری در مورد متغیر و همچنین پیشینه در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب برای فصل دو پایان نامه
منبع : دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
توانمندسازی
توانمندی بهمعنی"دادن قدرت یا اختیار به شخصی برای انجام عملی" گرفته شده و بر "توانمندسازی فردی" دلالت دارد (گروه مولفین تحت نظر لرنر، 1384).
توانمندسازی افراد بهمعنی تشویق افراد برای مشارکت بیشتر در تصمیمگیریهایی است که بر فعالیت آنها مؤثر است؛ یعنی فضایی برای افراد فراهم شود تا بتوانند ایدههای خوبی را بیافرینند و آنها را بهعمل تبدیل کنند. توانمندسازی، عنصر حیاتی کسب و کار در دنیای نوین است. اهدافی مانند نزدیکتر شدن بیشتر به مشتری، بهبود خدمات پس از فروش، ارائه مداوم نوآوری، افزایش بهرهوری و در دست گرفتن میدان رقابت برای سازمانهایی بهدست خواهد آمد که راههای جدیدی برای توانمند ساختن افرادشان یافتهاند (اسمیت، 2000).
نقش نیروی انسانی ماهر و کارآمد در تحقق اهداف سازمان، امری بدیهی و غیرقابل انکار است و شکی نیست که ثروت ملی یک کشور و به عبارت بهتر سرمایه انسانی در قالب مهارتها، سازمانها و انگیزههایشان ظاهر میشود. مدیران باید به منظور بهرهگیری هر چه بیشتر از نیروی انسانی شاغل عوامل انگیزشی مؤثر در تحریک آنان را به درستی شناسایی کرده و تلاش نمایند که هر چه بیشتر این توان را در مسیر اهداف سازمان قرار دهند (ریاحی، 1383).
سابقه استفاده از اصطلاح توانمندسازی به دموکراسی صنعتی و دخیل نمودن کارکنان در تصمیمگیریهای سازمان تحت عناوین تیمسازی، مشارکت و مدیریت کیفیت جامع برمیگردد. این اصطلاح در سال 1980 بهسرعت موضوع روز شد و توسط نظریهپردازانی چون کانگر و کاننگو (1998)، اسپیریتزر (1995)، کنت بلانچارد، جان پی کارلوس (2000) و آلن راندلف مورد بسط و گسترش قرار گرفت (سیگلرو و پیرسون، 2000).
اصطلاح توانمندسازی از دهه1980م به بعد، رواج بیشتری یافته است. در چند سال گذشته در بسیاری از کتابها و مقالات به مفهوم توانمند شدن اشاره گشته و بهکاربردن این اصطلاح برای هر چیزی از تشکیل گروه تا سازمانهای غیرمتمرکز معمول شده است. توانمند شدن در رشتههای روانشناسی، جامعهشناسی و دینشناسی ریشههایی دارد که به دهههای گذشته حتی قرنهای گذشته برمیگردد (وِتِن و کامرون، 1996).
در دهههای اخیر، توانمندسازی کارکنان بهعنوان یکی از دغدغههای مدیران تبدیل شده؛ زیرا حجم کاری مدیران بهسرعت افزایش یافته است. بنابراین مدیران باید به زیردستان خود اعتماد کنند؛ در واقع شرایط کاری و رقابت سازمانها بیش از هر چیز دیگری مدیران را وادار به توانمندسازی کارکنان میکند. بهطوری که امروزه توانمندسازی کارکنان یکی از اعجازآورترین رویکردهای توسعه منابع انسانی است؛ که منجر به بالندگی نیروی انسانی و سازمان میشود. توانمندسازی یک حرکت دائمی است و اهمیت آن همواره رو به افزایش است؛ چراکه اساس توسعه در کسب و کار امروز، همگام بودن با تغییرات اجتماعی، دستاوردهای تکنولوژی و تقاضای محیط رقابتی است و سازمان ها نیازمند افرادی هستند که بتوانند بهترین استفاده از تکنولوژی پیشرفته را ارائه دهند، نوآوریها را بیابند و بتوانند محصولات و خدمات خود را بهبود بخشند (اسمیت، 2000).
کمالیان، سالارزهی و اولیایی (1392) در تحقیقی تحت عنوان بررسی تأثیرات فناوری اطلاعات بر توانمندسازی کارکنان سعی نموده است از دیدگاه مدیران و کارکنان و کارشناسان اداره کل فنی حرفه ای استان سیستان بلوچستان این موضوع را بررسی کند. یافته های این پژوهش نشان داد بکارگیری فناوریهای اطلاعات و ارتباطات به بالارفتن توانمندی کارکنان می انجامد.
نتایج پژوهش جمالی، ایران نژاد و جهانیان (1392) نشان داد که کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات بر بهبود کیفیت عملکرد و افزایش مسئولیت تصمیم گیری بطور معناداری مؤثر بوده ولی کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات بر استقلال و آزادی عمل آنها تأثیری ندارد.
آزما و همکاران (1391) در پژوهشی با عنوان، "کاربرد فناوری اطلاعات و رابطه ی آن با هوش سازمانی"، به بررسی کاربرد فناوری اطلاعت و رابطه ی آن با هوش سازمانی در کارمندان دانشگا ه های استان گلستان پرداختند. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه ی آماری شامل همه ی کارکنان دانشگاه های استان گلستان که اندازه ی نمونه ی آن بر اساس جدول کریستی مورگان تعیین شده است. نتایج پژوهش نشان داد که رابطه ی مهم و معناداری در کاربرد فناوری اطلاعات با مؤلفه های تمایل به تغییر کاربرد دانش و چشم انداز استراتژیک وجود دارد.
داونپورت و شورت (2011) علت عمده تأثیر فن آوری اطلاعات بر ارتقاء عملکرد را عوامل اقتضایی مانند هدف اولیه استفاده از فن آوری اطلاعات، مثل نو آوری یا کارآیی یا طریقه استقرار فن آوری اطلاعات (زمان اجرای فن آوری اطلاعات، آموزش های لازم برای پشتیبانی از آن و سایر آموزش ها) می دانند که بر رابطه فن آوری اطلاعات و عملکرد اثر می گذارند.