مبانی نظری و پیشینه تحقیق روش های حل مسائل ( فصل دوم پایان نامه )
مبانی نظری و پیشینه تحقیق روش های حل مسائل ( فصل دوم پایان نامه )
مبانی نظری و پیشینه تحقیق روش های حل مسائل ( فصل دوم پایان نامه ) در 22 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc |
![]() |
دسته بندی | پیشینه متغیر های روانشناسی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 43 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 22 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق روش های حل مسائل ( فصل دوم پایان نامه ) در 22 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات:
فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه ی پژوهش)
همرا با منبع نویسی درون متنی فارسی و انگلیسی کامل به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری در مورد متغیر و همچنین پیشینه در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب برای فصل دو پایان نامه
منبع : دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
علت بسیاری از شکستهای تحصیلی، پرخاشگری، آشفتگیهای شدید رفتاری یا عاطفی و انزوای اجتماعی نوجوانان از مقابله ناموفق با مسائل و مشکلات روزمره و عدم توفیق در تعامل مثبت با دیگران ناشی میشود. آموزش مهارت حل مسأله برای کمک به کودکان و نوجوانان به منظور مواجهه مؤثرتر با موقعیتهای پرتعارض مورد استفاده قرار گرفته است. از شیوه حل مسأله برای درمان بیماران وابسته، افرادی که مشکلاتی در رابطه با سازگاری دارند، افرادی که دست به خودکشی میزنند، افرادی که دارای مشکلات زناشویی هستند، افرادی که مشکلات ارتباطی و شناختی دارند و به طور کلی بیماران افسرده استفاده شده است که تقریباً همگی موفقیتآمیز بوده است (بل و زارلیک، 2009)
مهارتهای حل مسأله
بدل و لناکس هفت اصل راهنمای حل مسأله را ایجاد کردهاند و پیروی از این اصول، احتمال موفقیتآمیز حل مسأله را افزایش میدهد و از راهبردهای خودشکنانه جلوگیری میکند.
1 – مشکلات طبیعی هستند: پذیرفتن این موضوع که مشکلات بخش مهمی از زندگی طبیعی هستند، مهم است. داشتن مشکل «بد» نیست و وجود آنها نشانه ضعف نیست. قبول مشکلات به مردم کمک میکند تا درباره خودشان بیشتر پذیرا و کمتر دفاعی باشند.
2 – قبل از اقدام به حل مشکل فکر کنید: اغلب همینکه فرد تشخیص میدهد مشکلی وجود دارد، بر اساس اولین راه حلی که به فکرش میآید، عمل میکند. ولی قبل از هرگونه تلاش برای حل مشکل درباره مشکل فکر شود، شیوهای بهنجارتر است.
3- اغلب مشکلات قابل حل هستند: دیگر الگوی رفتاری اغلب افراد، به ویژه کسانی که مهارتهای حل مسأله مؤثرتری ندارند، رهاسازی مشکل قبل از هرگونه تلاش جهت حل آن است مردم اغلب تصور میکنند که آنها در برابر مشکلاتی که ایجاد میشوند، ناتوان هستند و تردیدی نیست که چنین تصوری خودشکنانه است و حل مسأله فقط وقتی میتواند مؤثر باشد که فرد در فرایند آن درگیر شود. این اصل تصریح میکند به وسیله به کارگیری مهارتهای حل مسأله تغییر مثبت در اغلب مشکلات به وجود میآید.
4- در برابر مشکلات احساس مسئولیت کنید: فرد فقط میتواند آن جنبه از مشکل را حل کند که قادر باشد نسبت به آن خودش را مسئول بداند. احساس مسئولیت در قبال مشکل به معنی احساس سرزنش یا انتقاد از خود و یا ایجاد احساس گناه نیست. بلکه این موضوع به اهمیت درک سهم خودمان از وقایع زندگی، تجربیاتمان و این که ما عامل توانای تغییر هستیم تأکید میکند.
5 - آنچه را که میتوانید انجام دهید، بگویید؛ نه آنچه را که نمیتوانید؛ بعضی مواقع مردم تصمیم میگیرند تا مشکلی را به وسیلهی پایان دادن به رفتارهای خاصی حل کنند. داشتن هدف یا جایگزین مثبت، ایجاد مسیر و انگیزه میکند در حالی که اجتناب صرف از زمینههای متعارض منتهی به بازداری و رکود میشود.
6- رفتار باید از لحاظ قانونی و اجتماعی قابل پذیرش باشد: به هنگام تلاش برای حل مشکلات، افراد اغلب به خود فشار میآورند تا از روشهای جدید استفاده کنند. بعضی اوقات این رفتارهای جدید با محدودیتهای قانونی و اجتماعی مواجه میشوند. در این مواقع رفتار مورد قبول اجتماعی، رفتاری است که ثابت کند که در دراز مدت از سازگاری و پایداری بیشتری برخوردار است.
7- راه حلها باید در حد نیرو و توانایی ما باشند: مردم بعضی اوقات سعی میکنند تا مشکلاتی را حل کنند و راه حلهایی را به کار گیرند که خارج از توانایی و نیروی آنهاست. چنین راه حلهایی بیتردید محکوم به شکست هستند. و رایجترین اشتباه این است که مردم فراموش میکنند رفتار خودشان را میتوانند کنترل کنند. یک فرد معمولاً نمیتواند دیگران را وادار سازد تا به روش معینی رفتار کنند، کاری که معمولاً میتوان انجام داد این است تلاش شود تا کسی تحت تأثیر قرار گیرد و از طریق خواهش، ارائه اطلاعات و یا معامله به روش خاصی رفتار کند. اگر فرد مورد نظر پاسخ مثبت به این روش داد، میتوان راهنمایی و حمایت را ارائه داد(ترفینگر و همکاران، 2008).