مبانی نظری و پیشینه تحقیق سوختگی و خودسوزی ( فصل دوم پایان نامه )
مبانی نظری و پیشینه تحقیق سوختگی و خودسوزی ( فصل دوم پایان نامه )
مبانی نظری و پیشینه تحقیق سوختگی و خودسوزی ( فصل دوم پایان نامه ) در 41 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc |
![]() |
دسته بندی | پیشینه متغیر های روانشناسی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 59 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 41 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق سوختگی و خودسوزی ( فصل دوم پایان نامه ) در 41 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات:
فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه ی پژوهش)
همرا با منبع نویسی درون متنی فارسی و انگلیسی کامل به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری در مورد متغیر و همچنین پیشینه در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب برای فصل دو پایان نامه
منبع : دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
سوختگی
سوختگی نوعی جراحت پوست یا غشاهای مخاطی (مثل پوشش دهان، معده، ملتحمه و مجاری هوایی) است که در اثر گرمای بیش از حد، سرمای بیش از حد، مواد شیمیایی و جریان الکتریکی ایجاد میشود. جراحت سوختگی میتواند از این فراتر رود و ساختمانهای زیر پوست مثل ماهیچهها، استخوانها، اعصاب و رگهای خونی را نیز گرفتار کند. علل اپیدمیولوژیک سوختگی در ایران شامل، سوختگیهای ناشی از آبجوش و چای 61%، سوختگیهای ناشی از آتش سوزی با نفت و بنزین 21%، سوختگیهای ناشی از گاز 5%، سوختگیهای ناشی از غذا و روغن 6%، سوختگیهای ناشی از چراغ خوراک پزی 5%، سوختگیهای ناشی از برق گرفتگی 2% میباشد (نورصالحی و قلی پور، 1390). سوختگی میتواند در افراد تمام گروههای سنی و طبقات اجتماعی–اقتصادی روی دهد. شایعترین گروه سنی ابتلا به سوختگی، 20 تا 40 سال میباشد. میزان بروز ناخوشی و مرگ و میر همراه با سوختگیها معمولا در سالمندان بیشتر از جوانان است (نمادی وثوق، موحدپور و شریعت، 1391).
انواع خودکشی
اکثر خودکشیها عملا جز یکی از پنج مورد نیاز روانی زیر هستند. این نیازها معرف دردهای روانی مختلف میباشند.
1- برآورده نشدن نیاز به عشق، مقبول واقع شدن و تعلق و عضویت در گروهها که با برآورده نشدن نیاز به کمک و پیوندجویی مرتبط است.
2- عدم کنترل، پیش بینیناپذیری و بینظمی که معلول ناکام ماندن نیاز به پیشرفت، خودمختاری، نظم و شناخت است.
3- خودانگارهی نامطلوب و اجتناب از شرم، شکست، سرخوردگی و بدنامی که معلول ناکام ماندن نیاز به پیوندجویی، دفاع و پرهیز از شرم است.
4- قطع روابط مهم و حساس و به دنبال آن سوگ و احساس بیکسی که معلول ناکام ماندن نیاز به پیوندجویی و مراقبت و رسیدگی است.
5- عصبانیت، خشم و نفرت که معلول ناکام ماندن نیاز به برتری، پرخاشگری و مقابله به مثل است. البته خودکشی بیش از پنج نوع هستند و در هر مورد از خودکشیها باید مورد را بر اساس جزئیات خاص آن تحت سنجش و بررسی قرار داد (اکبری، 1390).
.................
.........................
...................................
درماندگی
مشخصه نظام عاطفی خودکشیگرا حالت ملال است. در واقع یکی از علل اصلی در انواع خودکشیها از جمله در خوسوزی درماندگی میباشد. الگوی درماندگی معتقد است که سبک تبیینی یعنی نسبت دادن شکست به عوامل درونی کلی و پایدار و نسبت دادن موفقیت به عوامل بیرونی ناپایدار فرد را مستعد افسردگی و به دنبال آن گرایش به خودکشی میکند. این نظریه عوامل تعیین کننده ناامیدی را ابعاد پایدار و کلی برای رویدادهای منفی میداند. افرادی که مهارت تبیین کردن ناپایدار اختصاصی و بیرونی درماندگی برای رویدادهای بد برخوردارند از افراد بدبین که رویدادهای بد را پایدار کلی و درونی میدانند بهتر با افسردگی و افکار خودکشی گرایانه خود برمیآیند (اشنایدمن، 2005؛ ترجمه فیروزبخت، 1390).
مفروضههای بنیادین در نظریه و درمان شناختی:
نتایج ضمنی در خودکشیگرایی
در کاربرد نظریه شناختی در آسیبشناختی روانی خودکشی و رواندرمانی آن، آگاهی از مفروضههای بنیادی اهمیت زیاد دارد. اساسا، این فرضهای تفکیکناپذیر، از یک سو ماهیت کار بالینی، محتوای درمان، ماهیت کاربرد درمان و دوره ی آن، و فرآیند درمانی بعدی، و از سوی دیگر تعریف و مفهومسازی، نتیجه درمان و پایش درمان را تعیین میکنند.
کلارک (2003) فرضهای بنیادین شناخت درمانی را به شکل زیر خلاصه کرده است:
1- افراد فعالانه در ساخت واقعیتهای مربوط به خود مشارکت میکنند.
2- شناخت درمانی نظریه ای میانجگرانه است.
3- شناخت، دانستنی و دستیافتنی است.
4- در فرآیند تغییر انسان، شناخت جنبه محوری دارد.
5- در شناخت درمانی، چارچوب زمان در نظر گرفته میشود.
این فرضها ماهیتی نسبتا کلی دارند، ولی با وجود این برای شناخت درمانی و کاربرد آن در انواع خودکشیها از جمله خودسوزی، چارچوبی مفهومی فراهم میسازند.
آلفورد و بک در بیانه خود درباره نظریه شناختی، از مفروضههای کلارک بسیار فراتر رفته و درباره 10 اصل زیر شرح مبسوطی ارائه دادهاند:
-
مسیر اصلی به سوی کارکرد روانشناختی یا انطباق شامل ساختارهای معناسازی شناخت است که طرحواره نامیده میشود. -
کارکرد تخصیص معنا (هم در سطح خودکار و هم ارادی) کنترل نظامهای روانشناختی مختلف، را در دست دارد. -
نظامهای شناختی و سایر نظامها، دارای تاثیرات متقابل هستند.
-
هر طبقهای از معنا، معناهای ضمنی دربر دارد که در قالب الگوهای اختصاصی هیجان، توجه، حافظه و رفتار بیان میشوند. این حالت تصریح محتوای شناختی نامیده میشود. -
از آنجا که معانی را فرد میسازد و اجزایی از واقعیت نیستند که از قبل وجود داشته باشند، درستی یا نادرستی آنها با توجه به بافت با هدف موجود تعیین میشود. تحریفها یا سوگیری شناختی هنگامی رخ میدهند که معانی، ناکارآمد یا ناسازگار باشند. تحریفهای شناختی شامل خطا در محتوای شناختی (معنا)، پردازش شناختی (گسترش معنا) یا هر دو هستند. -
افراد برای ساختهای شناختی نادرست خاص (تحریفهای شناختی) زمینهی آمادهای دارند که این آمادگی، آسیبپذیری شناختی نام دارد. -
آسیبشناسی روانی، حاصل معانی ناسازگار درباره خود، بافت محیطی (تجربه) و آینده (هدف) است که مجموعا مثلث شناختی نامیده میشود. -
معانی دارای دو سطح هستند: الف. معنای همگانی یا عینی یک رویداد که ممکن است اهمیت ضمنی آن برای فرد اندک باشد. ب. معنای شخصی یا خصوصی که برخلاف معنای همگانی شامل، معانی ضمنی، اهمیت یا تعمیمهایی است که از وقوع آن رویداد استنباط میشود.
-
شناخت دارای سه سطح است. الف: سطح نیمه هشیار، غیر عمدی، خودکار (افکار خودآیند). ب: سطح هشیار. پ: سطح فراشناخت که شامل پاسخهای واقعگرایانه یا منطقی است. -
طرحوارهها به منظور تسهیل سازگاری فرد با محیط متحول میشوند و در این معنا، ساختارهایی تلنومیک هستند از این رو یک حالت روانشناختی مشخص به خودی خود نه سازگارانه است و نه ناسازگارانه بلکه فقط در بافت یا در ارتباط با محیط اجتماعی و فیزیکی وسیعتر و زندگی فرد است که میتواند مفهوم یابد (اسپریتو، اسپوزیتو، ولف و یوهل، 2011).
شیوع خودسوزی
خودسوزی روشی عجیب و غیرمعمول در فرهنگ غرب به شمار میرود. در آمریکا و کشورهای اروپایی، خودسوزی در آخرین ردههای انواع خودکشی قرار میگیرد. بر اساس آمار ارائه شده در آمریکا در سال 2002، تنها 150 مورد از 31655 مورد خودکشی مربوط به خودسوزی بوده است که 5/0 درصد کل موارد خودکشی را شامل میشود (اُدنل و ویلکینسون، 2012). به نظر میرسد بروز خودسوزی با وضعیت اقتصادی و فرهنگی مرتبط است. مروری بر مقالات نشان میدهد که خودسوزی در کشورهای توسعه یافته نادر است (06/0 تا 8/1 درصد) اما در کشورهای در حال توسعه شایعتر است (حدود 8/39 درصد). در ایران نیز خودسوزی از 39/1 تا 3/40 درصد کل خودکشیها را تشکیل میدهد که البته این تفاوت آماری زیاد میتواند ناشی از روش اعلام آمار خودسوزی و مسایل مذهبی و دلایل اجتماعی آن باشد؛ یکی از دلایل کتمان خودسوزی ممکن است عدم پوشش بیمه درمانی باشد. نکته قابل توجه این است که ایران در کنار هند بیشترین نسبت خودسوزی در افراد خودکشیکننده را دارد که این درصد در برخی از استانهای غرب کشور از جمله کرمانشاه، ایلام و لرستان بسیار بالاست. خودسوزی در استان کرمانشاه در گروه سنی بالای 5 سال 2/64 درصد از کل موارد بستری در بخش سوختگی را تشکیل میدهد که این درصد اشتغال یکی از بالاترین درصد اشغال تختهای بخش سوختگی توسط بیماران خودسوزی کننده در سراسر جهان میباشد (یوسفی لبنی و میرزایی، 1391).
پوست و سوختگی
تقریبا همه بزرگسالان در مرحلهای از زندگی خود یک صدمه سوختگی را تجربه میکنند. صدمات سوختگی دردناک، پرهزینه، توأم با بدشکلی و نیازمند برنامه بازتوانی خاص و وسیع بوده و ممکن است با معلولیت طولانیمدت همراه باشد. علاوه بر این، سوختگیهای وسیع به رغم ظاهر اولیه خود، با ناخوشی و مرگ و میر همراه میباشند (پاردو، آمولدو و هانت، 2011). پیشرفتهای مراقبتی در طول 80 سال گذشته، به کاهش قابل توجه میزان ناخوشی و مرگ و میر بیمارن مبتلا به سوختگی منجر شده است. این پیشرفتها عبارتند از: معرفی آنتیبیوتیکهای سیستمیک و عوامل ضد میکروبی موضعی، پیشرفتهایی در احیای مایعات، تغذیه تهاجمی، دبریدمان زودهنگام و بستن زخم، معرفی درمانهای بافت مهندسی شده، پیشرفتهایی در درمان ویژه مراقبتی و گسترش مراکز تخصصی سوختگی (کاستن، مک لی و کاگن، 2011). خودسوزی باعث ایجاد سوختگیهای عمیق و با درصدهای بالا میشود. پوست بزرگترین عضو بدن است. برای زندگی انسان ضروری است، سدی بین اعضای داخلی بدن و محیط خارج بوده و در بسیاری از اعمال حیاتی بدن نیز شرکت دارد که از سه لایه تشکیل شده است: اپیدرم یا بشره، درم یا جلد و بافت زیر جلدی؛ اپیدرم بیرونیترین لایه است که از سلولهای پوششی روی هم چیده شده و از کراتینیوسیتها تشکیل شده است که ضخامت آن حدود 1/0 میلیمتر در پلکها تا حدود 1 میلیمتر در کف دستها و پاها متغیر است؛ بافت زیر جلدی یا هیپودرم، داخلیترین لایه پوست است و در اصل بافت چربی بوده که بین لایههای پوست و ماهیچهها و استخوانها قرار میگیرند. این لایه موجب قابلیت تحریکپذیری پوست، شکلگیری طرح بدن و عایقبندی میشود (ال هینکل و اچ چیویر، 2014؛ ترجمه شریعت، 1393) در افراد دچار خودسوزی پوست آنها به شدتهای مختلف آسیب میبیند باعث صدمات جسمی و روحی فراوانی به افراد خودسوز میشود.